تا این وبلاگ زنده است پست زیر ثابت و همیشگی است.

اللهم احفظ قائدنا الامام خامنه ای

دوستان ودشمنان بدانند اگر از سرهايمان كوه ها بسازند ؛

 فرزندانمان هرگز در كتاب تاريخ نخواهند خواند كه :

 خامنه اي تنها ماند

|| دایرکتوری افسران ارزشی ||


+ 12 سایت و وبلاگ رو لینک کنید
    + 12
سایت و وبلاگ زیر شما را لینک خواهد کرد

برای تبادل لینک 12 گانه کامل کلیک رنجه بفرمائید

ادامه نوشته

بسیجیان بقیه الله ...

آقا بیا تدارک اطعام با "بسیج"

پرچم زدن به گوشه هر بام با "بسیج"

گرچه پر است دام، زبعد ظهورتان

منحل نمودن خطر دام با "بسیج"

کرب و بلا مجال شما با سران کفر

یکسر نمودن خطر شام با "بسیج"

گرچه شهید راه تو عیسی بن مریم است

آقاقبور (قطعه گمنام) با "بسیج"

کــمک !!

سلام دوستان خدا قوت ، من نیاز به کمک دارم !!  اونم کمک فوری برای تایید کردن نظرات و پاسخگویی به اونها ، سرم خیلی شلوغه ، امیدوارم یکی پیدا بشه که کمک کنه و در نبود ما مث یه بسیجی بی ادعا کمکمون کنه و ان شاءالله اجرشو از خدا و شهیدان بگیره ... برای اینکه رمز ورود بگیرید به این لیــنک قدم رنجه کنید و بعد از مطالعه نحوه ی پذیرش نویسنده تو فرم نویسندگی وبلاگ بسیجی بی ادعا رو انتخاب کنید. و فرم رو ارسال کنید ...
یا علی

هـــمدانیـــها || ثــبت نـام || ارسـال مــطلب

بسمه تعالی

 قـابــل توجه وبــلاگ نویــسان هـــمدانی


بسم ربّ الشهداء و الصدیقین ؛ از تمامی وبلاگ نویسان استان همدان دعـوت می شود برای همکاری و ارتباط با مرجع وبلاگ نویسان ، مشخصات خود اعم از نام و نام خانوادگی،شماره تلفن همراه،پست الکترونیک و آدرس وبلاگ یا سایت خود را در قسمت نظرات این پست قرار داده و مطالب تولیدی و ارزشی خود را در قسمت ارسال مطلب برای ما ارسال کنید تــا در وبلاگ مرجع و چندین سایت انتشار دهــیم . 

لیست وبلاگ نویـسان اســتان هـمدان برای مشاهده کلیک رنجه بفرمائید

با تشکر ، مرجع وبلاگ نویسان استان هــمدان

عــلی آرام آرام سوخت

با دست جلوي دهانش را محكم گرفت. شعله‌هاي آتش تمام وجودش را فرا گرفته بود. علي؛ بسيجي 16 ساله لشكر ثارالله، آرام‌آرام سوخت و شهيد شد.

پایگاه اینترنتی حامیان ولایت سیّد علی
علی کوله‌پشتي‌اش را محكم بسته بود. كوله سنگين بود. پر بود از خرج و موشك آر.پي.جي. داشتيم پشت سر هم به ستون از داخل معبر رد مي‌شديم. سنگرهاي دشمن در 200 متري‌مان قرار داشتند. آرام‌آرام و بي هيچ صدايي جلو مي‌رفتيم. اطرافمان ميدان مين بود. كوچكترين صدايي فاجعه به بار مي‌آورد ،ناگهان كوله‌پشتي علي گلوله خورد گلوله خورد و خرج‌ها ناگهان آتش گرفتند ...

ادامه نوشته

سنت شکنی نیست !

بسم الله الرحمن الرحیم

موج وبلاگی ، مبارزه با گران فروشی !

هـــموطن عزیز !  با توجه به گــرانی تنقلات نـــوروز و هــمچنین تقارن ایام فاطمیه (س) جمعی از ایرانیان پایبند به اصول انسانی تصمیم گرفته اند برای حفظ آبروی خانواده های کم درآمد و مبارزه با گـــرانفروشی سال نو را بدون خرید و مصرف  آجیل جشن بگیرند اگه موافقین بسم الله  ... برای حمایت و تشویق این موج ، نام خودتان را در قسمت نظرات همین پست اعلام فرمائید تا دیگر هموطنان هم ببینند !

+ در انتشار دادن این پست دریغ نفرمائید ! پـایگاه اینــترنتی حامیان ولایت سیّد علی
 

مقام " ششم " مسابقات وبلاگ نویسی استان کردستان در اختیار وبلاگ بسیجی بی ادعا

کسب مقام " ششم " در جشنواره وبلاگ نویسی بسیج ، بصیرت ، خودباوری و اقتدار  استان کردستان ، توسط وبلاگ تحلیلگر بسیجی ، تقدیم به همه کاربران و نویسندگان پرتلاش وبلاگ ...



جشنواره خیلی خوبی بود ، خصوصا بدلیل اینکه یه شب قبلش با دوست عزیزم حسین به طرف سنندج حرکت کردیم و یه شب کنار همدیگه بودیم  و شام باهم رفتیم بیرون و جـاتون خالی چند پرس کباب کوبیده با سنگگ داغ خوردیم ! خیلی هم خوشمزه بود ...
صبح که شد وقتی میخواستیم به طرف محل اختتامیه بریم به اشتباه به محل دیگه ای در همون سپاه سنندج  رفتیم و بعد از نیم ساعت الافی متوجه شدیم که محل اختتامیه یجای دیگه است !!! البته تنها ما نبودیم چند نفری هم به اشتباه اومده بودن همون سالن !
بعد نیم ساعت تاخیر به اختتامیه رفتیم و جوایز رو از دستان مبارک مسئولین برگزار کننده گرفتیم . حسین دوم شد و من ششم ! 2 نفری از همدان هم بودن که مقام اوردن ، از همین جا بهشون تبریک میگم و امیدوارم موفق باشن ... این بود قصه مــا
ان شاالله سالهای بــعد !

هدف امام(ره)

 هدف امام(ره) از انقلاب اسلامي احياي حقوق ذاتي بشر بود/ وجه اشتراك نهضت آزادي و اصحاب فتنهآيت الله سيدمحمد خامنه اي از اعضاي شوراي تدوين قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران به فرمان حضرت امام خميني (ره) در سال 1357 بود و در نگارش پيش نويس قانون اساسي با حسن حبيبي و ديگران نقش آفريني داشت.
وي پيش از سال 57 و حدود سال 54 موسسهٔ تحقيقاتي حقوق اسلام را با سي نفر از طلاب و سرمايه گذارهاي بازار راه اندازي كرد و قرار شد، در آن قوانين آينده كشور آماده شود.حضور در دادسراي انقلاب، مجلس خبرگان و نمايندگي نخستين دوره مجلس شوراي اسلامي از جمله سوابق انقلابي آيت الله سيد محمد خامنه اي است.

وي هم اكنون به عنوان يك فيلسوف و مجتهد عهده دار رياست بنياد حكمت اسلامي صدرا است.

*با توجه به اينكه در آستانه يوم الله 22 بهمن قرار داريم؛ نظر شما درباره تأثير گذاري معنوي انقلاب اسلامي در منطقه خاورميانه و شمال آفريقا چيست؟

ادامه نوشته

آقا شما بیا

آقا شما بیا ، تدارک اطعام با "بسیج"

پرچم زدن به گوشه هر بام با "بسیج"

گرچه پر است دام ، ز بعد ظهورتان

منحل نمودن خطر دام ، با "بسیج"

کرب و بلا مجال شما با سران کفر

یکسر نمودن خطر شام ، با "بسیج"

گرچه شهید راه تو عیسی بن مریم است

آقا...! قبور "قطعه گمنام" با "بسیج"

رضایی بزنم یا می زنی؟


جلسه فرماندهی در یکی از مقرها تشکیل می‌شد؛ دستور رسید، هیچ کس بدون کارت شناسایی وارد نشود. من به اتفاق یکی از بچه‌هایی که بچه یزد بود نگهبانی دم در را به عهده گرفتیم.

کنترل کارت ها به عهده من بود. فرماندهان یکی یکی با نشان دادن کارت شناسایی وارد محوطه می شدند و از آنجا به محلی که جلسه برگزار می شد، می رفتند.

نگاهم به در بود. یک ماشین جیپ جلوی در نگهبانی توقف کرد. قصد ورود به محوطه را داشت.
جلو رفتم و گفتم: "لطفا کارت شناسایی."
گفت: "ندارم."
گفتم:"ندارید؟"
گفت:" نه ندارم."
گفتم:" پس باعرض معذرت اجازه ورود به جلسه رو هم ندارین!"
دستش را روی شانه راننده زد و گفت: "حرکت کن:
جلویش ایستادم و گفتم:" کجا؟"
گفت:"تو محوطه"
گفتم: "نمی شه"
گفت: "بهت میگم بروکنار."
گفتم:"نه آقا نمیشه."
گفت:"چی چی رو نمیشه، دیرم شد."
محکم واستوار جلویش ایستادم و به دوستم گفتم:
"آماده باش هر وقت گفتم، شلیک کن."

دوستم اسلحه رابه طرف ماشین گرفت و با لهجه زیبای یزدی دو سه بار گفت: "رضایی بزنم یا می زنی؟ رضایی بزنم یا می زنی؟"
وقتی راننده جدیت مان را دید گفت: "حاجی، این آقای بسیجی، شوخی سرش نمی شه!"
دست برد. داخل جیبش و کارتش را بیرون آورد و گفت: "بفرمایید این هم کارت شناسایی!"
مشخصات کارت را با دقت خواندم:
نوشته بود:

ادامه نوشته

حكایت «نور بالا زدن» بسیجی‌ها در جبهه

 يك جوان دانشجوى كم‌سال با يك مجموعه‌ى معدودى كه خودش اسم آن را گذاشته تيپ - صد نفر آدم يك تيپند؟! صد و پنجاه نفر آدم يك تيپند؟! او خودش ميگويد تيپ! - ميرود به غرب كشور يا جنوب، با اين تيپ مؤمن و مخلص، در مقابل جبهه‌ى دشمن با يك واحد رزمىِ مجهز و يك فرماندهىِ سابقه‌دار ميجنگد. اين ابزارى ندارد، جز همين ابزارهاى ابتدائى، اما او به برترين ابزارها مجهز است؛ اين تجربه‌ى فرماندهى ندارد، اما او به قدر عمر اين، فرماندهى كرده. اينها در مقابل هم قرار ميگيرند، اين بر او غلبه پيدا ميكند؛ تانك او را مصادره ميكند، امكانات او را مصادره ميكند، پيروز برميگردد. اين با خودسازى به وجود مى‌آيد. بدون خودسازى نميشود وارد اين ميدانها شد.
 بعضى‌ها ميترسيدند. بعضى‌ها از پيش قضاوت ميكردند كه نميشود - اصلاً ميگفتند نميشود - هرجا هم حضور بسيجى بود، مخالفت ميكردند. من ميديدم مردان مؤمنِ باصلاحيتِ ارتشِ منظمِ آن روز ما استقبال ميكنند از اين كه مجموعه‌ى بسيج با آنها و همراه آنها باشد؛ اين را من خودم در دوران جنگ مكرر ديدم؛ در پادگان ابوذر، در جنوب، در شمال غرب. خود فرمانده ارتشى اصرار داشت كه مجموعه‌ى بسيجى با او همراه باشند؛ دوست ميداشت، استقبال ميكرد؛ اينجا در تهران يك عده‌اى نشسته بودند، نق ميزدند كه آقا چرا اينها وارد شدند؟ چرا بدون اجازه رفتند؟ چرا فلان اقدام را كردند؟ از حضور بسيجى ناراحت بودند. چون اميد نداشتند، مأيوس بودند، ميگفتند نميشود كارى كرد؛ اما وقتى كه وارد شدند، ديدند اين ورود، اميدآفرين است؛ همه‌ى اين استعدادها را جوشش ميدهد.
 خود حضور بسيجى در عرصه‌ى نبرد، به او يك نورانيتى ميبخشد. معروف بود در دوران دفاع مقدس ميگفتند فلانى نور بالا ميزند، روشن است؛ يعنى بزودى شهيد خواهد شد. اين نورانيتِ حضور بسيجى بود؛ اين را من خودم مشاهده كردم؛ نه يك بار و دو بار. يك موردى كه مربوط به همين استان شماست، بد نيست عرض كنم. يك سرگرد ارتشى كه بعد ما فهميديم ايشان اهل آشخانه است - سرگرد رستمى - به ميل خود، به صورت بسيجى آمده بود در مجموعه‌ى گروه شهيد چمران، آنجا فعاليت ميكرد. بنده مكرراً او را ميديدم؛ مى‌آمد، ميرفت. يك شبى با مرحوم چمران نشسته بوديم راجع به مسائل جبهه و كارهائى كه فردا داشتيم، صحبت ميكرديم؛ در باز شد، همين شهيد رستمى وارد شد. چند روزى بود من او را نديده بودم. ديدم سرتاپايش گل‌آلود است؛ اين پوتينها گل‌آلود، بدنش خاك‌آلود، صورتش خسته، ريشش بلند؛ اما چهره را كه نگاه كردم، ديدم مثل ماه ميدرخشد؛ نورانى بود. روزهاى قبل، من اين حالت را در او نديده بودم. رفته بود در يك منطقه‌ى عملياتى، آنجا فعاليت زيادى كرده بود؛ حالا آمده بود، ميخواست گزارش بدهد. او بعد از چندى هم به شهادت رسيد. ارتشى بود، اما آمده بود بسيجى وارد ميدان شده بود؛ فعاليت ميكرد، مجاهدت ميكرد، حضور فداكارانه داشت - در همان مجموعه‌ى بسيجىِ شهيد چمران - بعد هم به شهادت رسيد. اين نورانيت را خيلى‌ها ديدند؛ ما هم ديديم، ديگران هم بيشتر از ما ديدند. اين ناشى از همان حضور فوق‌العاده است.
بيانات در دیدار بسيجيان استان خراسان شمالى‌ ۱۳۹۱/۰۷/۲۴

سمیه کردستان

زندگینامه بسیجی شهیده ناهید فاتحی کرجو

سمیه کردستان، اسطوره ای که جان داد تا حرمت امام خود را نشکند.

پایگاهـاینترنتی حامیان ولایت سیّد علی , سمیه کردستان

ادامه نوشته

شجره طیبه تناورتر از همیشه

بسیج یاد آور مردان زنان بی ادعا است که در موقع رزم لباس رزم بر تن می پوشد و جانانه هشت سال از این آب و خاک و مام میهن دفاع می کند و حماسه های ماندگاری را در اذهان و تاریخ این سرزمین حک می کند نام های ماندگاری از فرزندان که در دامان  بسیج یاد  آور مردان  زنان بی ادعا است که در موقع رزم لباس رزم بر  تن می  پوشد و جانانه هشت سال از این آب و خاک  و مام میهن  دفاع می کند و حماسه های ماندگاری  را در اذهان و تاریخ این سرزمین حک  می کند نام های  ماندگاری از فرزندان   که در دامان  انقلاب اسلامی پرورش یافته بودند  و در مکتب بسیج به تعالی و کمال رسید ه بودند  و تاب  ماندن در این دنیا رانداشتندودفتر شهادت را امضاء کردند و  رستگار شدند شهیدان  باکری ها ، همت ،  کاوه اسطوره های جاودنه فرهنگ بسیج و شهادت هستند.

 بسیج و بسیجیان مرد  میدان هستند  میدانی  که مختص به زمان و مکان  نیست  روزی های نه چندان دور  دفاع از کشور ،مال ،جان ،و ناموس،زمانی  زمانی  حضور در جبهه های سازندگی،زمانی  دیگر در سنگر های تولید علم و دانشگاه  و اکنو ن نیز حضور در  در جبهه  اقتصادی با بر  دست داشتن پرچم اقتصاد مقاومتی  ،پیشگام تحولات تاپیر گذار در جمهوری اسلامی ایران است و همانند رودخانه ای خروشان که هیچ گاه ارام  نمی نشیند و  با توجه به ضرورتهایکشور وارد میدان عمل میگردد و همچون سال های هشت سال دفاع مقدس با تحمیل کمترین هزینه ممکن کار های نشدنی را با توکل برخدا و همت والا شدنی می کنند  تا دشمنان نظام انگشت به دهان بمانند و در شوک  عمل کرد بسیجیان بی اعا در عرصه  های مختلف بمانند  وهمچنین  اثبات کنند  که وجودشان با نظام و رهبریشان گره خورده و تا آخر بر سر آرمانهای  خود  ایستاده اند .

ادامه نوشته

‌تلالو بسیج در عرصه‌های پیشرفت کشور

 شاید شنیدن این خبر در جامعه کنونی ما ، ذهن و دل هر خواننده‌ای را به سمت تفکر ناب بسیجی سوق دهد. تفکری که در اوج اخلاص، خدمت رسانی را در سرلوحه کارهای خود قرار داده است.شنیدن نام بسیج بسیاری را به یاد سالهای دفاع مقدس می‌اندازد، سالهایی که اوج درخشش بسیج در این نظام بوده است ولی نباید غافل بود که بیشترین کارکرد بسیج به سالهای پس از جنگ بر می گردد. شاید در این یادداشت فرصت برای بازگوی تمام کارکردها نباشد ولی در حد اجمال، اشاره‌ای به اهم موارد می‌گردد:



بسیج و دفاع مقدس:

تفکر بسیجی، تفکری که خطوطش را رهبری ترسیم می‌نماید که این گونه بیان می دارد : «اگر بر کشوری نوای دل نشین تفکر بسیجی طنین اندازد ، چشم طمع دشمنان و جهان خواران از آن دور خواهد گردید و الا هر لحظه باید منتظر حادثه باشیم»‌(صحیفه ی نور ، ج21 ، ص52) و این تفکر به اندازه ای تکامل یافته است که در چارچوب آن مدیریت بسیجی هم تعریف می گردد . به راستی شهیدانی چون زین الدین ، همت ، باکری ، خرازی و... در کدام دانشگاه نظامی تعلیم دیده اند که باید روش جنگیدن آن ها به عنوان الگو ، سال ها در برخی از دانشگاه های نظامی جهان تدریس شود ؟ آیا اینان مصداق عینی مدیریت بسیجی که بر گرفته از اسلام ناب امام که همان« اسلام ناب ضد آمریکایی » است نمی باشند ؟
ادامه نوشته