حتما در بین شبکه های ماهواره ای به شبکه ای برخورده اید که در آن یک روحانی جوان افغانی مشغول صحبت و مناظره در باره مذاهب شیعه و تسنن است. روحانی جوانی که علیرقم سن کم تسلط بسیار عالی بر مسائل فقهی دارد و حوزه ای که خیلی کار کرده کتب اهل سنت هست موضوع اصلی صحبتهایش اثبات ولایت امیرالمومنین(ع) و غصب خلافت توسط خلفای راشدین است! و حقانیت شیعه را از کتابهای خود اهل سنت اثبات میکند ، بارها با علمای اهل سنت مناظره کرده و حتی من بارها دیده شده که خودش تماس میگرد با علمای اهل سنت ولی خوب هر بار آنها مغلوب می شوند.
نکته: این شبکه هیچ ربطی به ندارد.
در این مطلب میخواهیم پی ببریم که این شبکه چگونه و توسط چه کسی تشکیل و از کجا حمایت می شودو اهداف این شبکه ماهواره ای چیست؟
نیمه اول دهه هفتاد بود که انتشار اخباری مبنی بر اینکه کودک سه چهار ساله قمی حافظ کل قرآن شده است در سراسر جهان اسلام پیچید و شبکه های مختلف صدا و سیما با پخش بخش هایی از برنامه های اجرا شده توسط وی این نابغه قرن و معجزه قرآن را به ایرانیان معرفی کرد. او کسی نبود جزسید محمد حسین طباطبایی ( علم الهدی).
ادامه مطلب ...نقی نامی که فخر آسمان است، تلفظ کردنش حظ دهان است،امام قدبلند ماه رویی،که جد حضرت صاحب زمان است، به کوری دو چشم آن حقیری، که از فرط حقارت بد دهان است، به هر دیوار این دنیا نوشتم، نقی زیباترین نام جهان است.
همّت بباید تا شوی آباد امروز | خونینه شهرمن شدی آزاد امروز | |
باید که خرمشهر گردی بار دیگر | با دست من دست برادرهای دیگر | |
درراه حق،در راه دین،درراه ایمان | خون شهیدان ریخت در راهت فراوان | |
بر جای جای خاک پاکت خون ایشان | بر برگ برگ نخلهایت یاد ایشان | |
کردند روز روشن صدام چون قیر | آن زاهدان شب، به گاه روزچون شیر | |
چون لحظه فتح الفتوح ما رسیدست | صدامیان را عمر برآخر رسیدست | |
صدام اینک راهی راه جنون است | این وعده حق است ظالم سرنگون است | |
اینک ذلیل وخوار گردیدست یکسر | آنکو هوای قادسّیه داشت در سر | |
خاک وطن را پاک از دشمن نماییم | اینک بباید حمله ای دیگر نماییم | |
درهم بپیچانییم صدها دام صدام | بایدبه قصد کندن بنیاد صدام | |
وین کاررا با قدرت ایمان نماییم | کاخ ستم را بر سرش ویران نماییم | |
**** |
ای دشت غریب نینوا کاری کن
لب های کبود و تشنه را یاری کن
این دامنه ی فرات ارزانی تو
امروز دو قطره آب آبرو داری کن
به گزارش مرکز خبر حوزه، حضرت آیتالله سبحانی تاکید کردند: خواننده بسیار خبیثی که به امامهادی (ع) توهین کرده، در حقیقت مرتد و یا در حکم سائب النبی است.
این مرجع تقلید امروز در جشنواره نوآوری تبلیغ دینی که در سالن اجتماعات مدرسه علمیه فیضیه قم برگزار شد، با اشاره به اهانت یکی از خوانندگان خارج از کشور به امامهادی (ع)، گفتند: این خواننده خبیث که به همه قید و بندها پشتپا زده و به ساحت مقدس امامهادی (ع) اهانت کرده است، در حقیقت آدم مرتد به تمام معنی و یا در حکم سابالنبی است.
این مرجع تقلید افزودند: اینگونه افراد با ارتکاب همه نوع اعمال خلاف از نظر وجدان ناراحتند و میخواهند خود را رها کنند و همه چیز را نفی و تمام معتقدات حتی خدا را انکار میکنند تا به آرامش برسند!
حضرت آیتالله سبحانی یادآور شدند: البته شاید انگیزه این فرد چیز دیگری باشد که هست، اما اغلب این افراد با ارتکاب همه نوع گناه خود را در آتش میبینند و در کشمکش با وجدان خود،به این فکر افتادهاند که خدا و پیامبر(ص) را انکار کنند تا شاید به خیال خام خود راحت شوند!
دوران امامت امام علی النقی علیه السلام به دلیل گسترش فرهنگی در گرایش های اعتقادی و بحث های علمی که از برخورد میان مکتب های کلامی و تحولات فرهنگی مختلف ناشی شده بود از ویژگی خاصی برخوردار است. در این دوران، مکتب های عقیدتی گوناگونی چون «معتزله» و «اشاعره» گسترش یافته و پراکندگی آرای فراوانی در سطح فرهنگی جامعه پدید آمده بود. مباحثی کلان چون جبر و تفویض، ممکن یا ناممکن بودن رؤیت خداوند، تجسیم و مباحثی از این قبیل، افکار عمومی جامعه را دست خوش تاخت و تازهای فکری کرده بود. سرچشمه این تحولات فکری، در رویکرد دولت عباسی به مسائل علمی و فرهنگی و نیز هجوم فلسفه و کلام دیگر ملل به سوی جامعه مسلمانان خلاصه می شود. دستگاه حکومتی، کتاب های علمی دانشمندان ملل دیگر را به عربی ترجمه می کرد و در اختیار مسلمانان می گذاشت. این روند از زمان مأمون آغاز شد و به تدریج ادامه یافت و به اوج خود رسید. او تلاش فراوانی در ترجمه کتاب های دیگر ملل، به ویژه یونان داشت و بودجه بسیاری را در این راه هزینه کرد.
«جرجی زیدان» در این باره می نویسد: «مأمون هم وزن کتاب های ترجمه شده طلا می داد و به قدری به ترجمه کتابها توجه داشت که روی هر کتابی که به نام او ترجمه می شد، از خود علامتی می گذاشت و مردم را به خواندن و فرا گرفتن آن علوم تشویق می کرد. با دانشمندان خلوت می نمود و از معاشرت با آنان لذت می برد».
همه جا حرف از مادر و زحمت های او بود. مدرسه شور و هیجانی به یاد ماندنی داشت. این شور و هیجان درکوچه و خیابان نیز به چشم می خورد.
«روز مادر» وهفته گرامیداشت مقام زن، تازه شروع شده بود. همه بچه ها درباره هدیه ای که می خواستند به مادرانشان بدهند حرف می زدند و از هر فرصتی برای مشورت با بچه های دیگر برای خریدن هدیه استفاده می کردند.
فقط من بودم که تنها درگوشه ای از حیاط مدرسه می ایستادم و رؤیای خوشحال کردن مادر را در ذهن می پروراندم. آخر من پولی برای خریدن هدیه ای که مادرم را خوشحال کند، نداشتم. انگار تمام غم های عالم روی دوش من بود. اصلاً دلم نمی خواست بخندم یا در شادی بچه ها شریک باشم. دلم می خواست با ارزش ترین چیز را که می توانستم، به مادرم هدیه کنم اما هرچه فکر می کردم چیزی به ذهنم نمی رسید. از یکی شنیدم که گفت: «با یک نامه هم می شود از زحمات مادر تشکر کرد.» خواستم نامه بنویسم و تمام احساساتم را برای مادر که با خون دل بزرگم کرده بود شرح دهم اما... ناگهان یادم افتاد که مادر سواد خواندن ندارد. کسی هم نبود که نوشته ام را برایش ترجمه کند. آخر زبان اصلی ما ترکی آذری بود و مادر از فارسی هیچ نمی فهمید.
سلام! از اونجایی که در آستانه نمایشگاه بین المللی کتاب تهران قرار داریم فکر کردم بد نباشه این لینک رو ببینید:
متن زیر دل نوشته میکائیل دیانی دانشجوی دانشگاه سمنان خطاب به دانشمند جوان هستهای ایران، مصطفی احمدی روشن است:
پدر مهربان علیرضا احمدی روشن؛ سلام
تو
را مصطفی احمدی روشن خطاب نکردم، چون وقتی چشمم به تصویر معصومانه پسرت
(علیرضا) افتاد، ناخودآگاه در فکر اتفاقات چند روز اخیر فرو رفتم.
حتما
می دانی و دیده ای که از دیروز تا حالا خیلی از رسانه ها – حتی برنامه نود
رسانه ملی- در تب و تاب جایزه ای هستند که آن آقا در یک جشنواره از دستان
خانم مدنا دریافت کرده است.
از آن طرف هم از ولیعهد ناکام پهلوی
گرفته تا آقای خاتمی برای برای این آقا هورا می کشند! چراکه این آقا است که
برای ایران افتخار آفریده و صلح دوستی و مهر و محبت و ایثار و فداکاری
ایرانیان را به دنیا معرفی کرده!
اما من هرچه با خودم فکر می کنم،
می بینم هیچ رخدادی به اندازه شهادت یک دانشمند آن هم به جرم فعالیت و جهاد
علمی بیانگر مظلومیت و صلح دوستی ملت ایران نیست؛ اما نمی دانم چرا برخی
ها چشم خود را به روی این واقعیت می بندند!
البته شاید در قاموس
بعضی ها فقط عکس گرفتن با خانم های نیمه عریان و پوشیدن پاپیون و کراوات –
بخوانید لباس رسمی!- نماد صلح دوستی و نوع دوستی است و حتما در قاموس ایشان
شهید و شهادت مظهر خشونت و ارتجاع است!
مزد شهادت تو اگرچه فقط در
پیشگاه خداوند قابل اندازه گیری است، اما در مرام بعضی ها یک حادثه و تنها
یک حادثه است که محل درج آن باید در صفحه حوادث باشد! و نه صفحه اول، چون
ممکن است خاطر مبارک برخی خوانندگان مشوش شود!
ولی بدان که ما برای تو هورا می کشیم؛
ما اگرچه روزنامه های رنگارنگ و رسانه های غول پیکر نداریم، اما از عمق جان برای تو هورا می کشیم؛
ما برای تو هورا می کشیم که در گمنامی زندگی کردی تا ما نام و نشان ات را همراه با پر کشیدن ات یاد بگیریم؛
ما برای تو هورا می کشیم که از کودک 4 ساله ات گذشتی تا ما و امثال ما در امنیت و آسایش زندگی کنیم؛
ما برای تو هورا می کشیم که سال ها در کلاس درس و دانشگاه تلاش و مجاهدت کردی تا همگان به عزت و اقتدار ملت ایران اعتراف کنند؛
ما برای تو هورا می کشیم و برای همه آن هایی که همچون شمع می سوزند تا ایران اسلامی سربلند و سرافراز باشد؛
ما برای احمدی روشن ها، تهرانی مقدم ها، علیمحمدی ها، شهریاری ها، رضایی نژاد ها و چمران ها و ...هورا می کشیم!
ما نه فقط برای آن ها هورا می کشیم، بلکه جان و دار و ندار و زندگی مان را برای خط و مکتب آن ها کف دست می گیریم!
آری، ما فقط برای تو هورا می کشیم!
منبع: ماهنامه تحلیلی-تئوریک دیداری اسلامی/سال پنجم/شماره 41/بهمن و اسفند90
سلام! دیشب یه مشکل عجیب ولی تکراری برام پیش اومد. من یه لپ تاپ با مارک msi دارم. این لپ تاپ من این قابلیت رو داره که تمام تنظمات رو به حالتی برگردونه که از کارخونه بوده. مثلا" اگه از این قابلیت استفاده کنی تمام اطلاعات داخل هارد دیسک پاک می شه و حتی پارتیشن بندی هم به همون حالت کارخونه در میاد. برای فعال کردن این قابلیت باید وقتی کامپیوتر در حالت بوت شدنه درست در همون صفحه ای که اگه دکمه Del رو بزنیم به صفحه Setup کامپیوتر وارد می شیم؛ دکمه F3 رو بزنیم. که در این صورت به محیط Msi Recovery وارد می شیم. و معمولا مشکل از همینجا شروع میشه. وقتی سیستم می خواد بوت بشه چنین پیغامی ظاهر میشه:
Loading freeDOS no KERNEL SYS
مشکل اینه که حتی وقتی هنوز برنامه Recovey هیچ کاری انجام نداده از برنامه خارج بشیم با وجود اینکه اطلاعات هارد دیسک صحیح و سالم سر جاشونه ولی دیگه ویندوز بالا نمی یاد.
حتی وقتی با DVD ویندوز بالا می آیم هم نمی تونیم با گزینه های مربوط به تعمیر ویندوز و تعمیر قسمت بوت و... مشکل رو حل کنیم. من توی اینترنت جستجو کردم. بعضی سایت ها استفاده از ابزار bootrec و بعضی دیگه bcdBoot و bcdEdit رو پیشنهاد کرده بودن و تقریبا" توضیحات کاملی هم داده بودن ولی متأسفانه با خطاهایی که در حین کارد بوجود میومد مشکل من رو نمی تونستن حل کنن.
متأسفانه اجازه نصب دوباره ویندوز هم داده نمی شه. کلافه شده بودم چون تقریبا" همه راهها رو رفته بودم ولی همشون بن بست بود. خوشبختانه من این مشکل رو حل کردم.
راه حل مشکل در ادامه مطلب...
ادامه مطلب ...رهبران ایران وارثان راستین اجداد پارسی خود هستند
به گزارش سرویس سیاسی جام نیوز، روزنامه "ایل تمپو" سه شنبه 28 فوریه(9 اسفند) در یادداشتی با عنوان"تلاش برای تسلط بر خلیج فارس"نوشت: «چندی است که نسیم جنگ درخلیج فارس وزیدن گرفته و روز به روز تقویت می شود و لحن کلمات نیز به مراتب ستیزه جویانه تر شده است. معاون فرمانده ستاد مشترک نیروهای مسلح ایران تهدید به حملات بازدارنده علیه "کشورهای مستکبر" کرده که منافع حیاتی ایران را به خطر می اندازند. مقامات آمریکایی محتاطانه تر عمل می کنند. ژنرال دمپزی، رییس ستاد مشترک ارتش آمریکا، اعلام کرد که تلاش ارتش اسرائیل جدا از اینکه از لحاظ فنی بسیار مشکل و نتیجه آن نامعلوم است، پیامدهایی در زمینه ایجاد بی ثباتی در منطقه خواهد داشت. او از نگرانی خود درخصوص ورود آمریکا به این ماجراجویی که کنترلی روی آن وجود ندارد ابراز داشت.»
ادامه مطلب ...سلام! یکی از دوستان زحمت کشیدن و در قسمت نظرات مربوط به پست "شهید محمد باکری از اول تا آخر" شعر زیبایی رو تقدیم به ساحت نورانی حضرت امام زمان ، روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداه تقدیم کردند که حیفم اومد با وجود سیل نظرات!!! شما بازدید کننده گرامی در نهان خانه بخش نظرات وبلاگ بمونه. آخه میدونید که قسمت نظرات واقعا بازدید کنندش زیاده!!!!
واما شعر...
امشب دلم در عشق تـو فریادها سر میدهد
در گــرد شمـــع قلــب تو پروانهاش پَر میدهد
گریه ز چشمان دلم هر لحظه جاری میشود
مرهــم ز تو بر خــم دل، انگار کــاری میشود
در حلقه عشقت نَفَس در این وجودم میرود
زیرا تمــام عشق من در تو خــلاصه میشود
دنیا ز جـور ظالمان چون شب سیاه و تار شد
آقـا بیا کــز هجـــر تو ایــن دل، دلِ بیمــار شـد
از انتــظــارم خســتهام آقـا دلم بـی تاب شــد
چشمم چو شد خیره به در از خستگی در خواب شد
مُردَم زبس طعـــم جفـــا از این و آن چشیدهام
آقــا بیـــا کــــز ســوز دل درد فـــراوان دیـــدهام
ای کاش میشد لحظهای در نُدبهها میدیدمت
در باغ عشــق این دعا ای کاش میبوییدمت
گر این دل بشکستهام لایـق به دیــدار تو نیست
خونین دل مجنون من در جستجوی عشق کیست
عشقی که بیدل کرده است لیلای من در هستی ام
ای نام تو در هر زبان لبخند و شوق و مستی ام
چــون نیمـــه شعبان رســد دیگر ز آنـم نیســتم
گـم میشــوم در خویشتن آری ندانم کیستم
سجادهام لبریز اشک است و سرم بر سجده گاه
نامت به لب در زمـــزمه با یک نَفـــس لـبریز آه
میسوزم از عشقت ولی فریاد دل را پاسخی ست
حتی به یک لحظه نگو عشق مرا دیدار نیست
گر «یاوری» روزی تو را بــا دیــده ســــر بنگـــرد
زیباترین شعرم به لب از عشق تو جاری شود