ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
در سختی و در بلا نگه میدارد/نامرئی و بی صدا نگه میدارد
تو جانب اهل حق نگه دار و ببین/دستان خدا تو را نگه میدارد
چشمها را به روی هم مگذار/که سکون نام دیگر مرگ است
دشمنانت همیشه بیدارند/خواب گاهی برادر مرگ است
گوش کن؛ در سکوت مبهم شب/پچپچی موذیانه میآید
گربه بیحیای همسایه/نیمهشبها به خانه میآید
پسرم! خواب گرم و شیرین است/اینک اما زمان خواب تو نیست
تا زمانی که حیله بیدار است/چه کسی گفته وقت لالایی است؟!
گوش کن؛ دشمن از تو و خاکت/پرچمی بادخورده میخواهد
از تمام غرور اجدادیت/قهرمانان مُرده میخواهد!
دشمنت مار خوش خط و خالی است/که فقط خون تازه مینوشد
هر کجا قابل شناسایی است/گرچه چون ما لباس میپوشد!
به درستی نگاه کن پسرم/هر کمانبرکفی که آرش نیست
هر پدرمُردهای که پیرهنش/بوی آتش دهد سیاوش نیست
چشم وا کن که دشمنت هر روز/با هزار آب و رنگ میآید
تو بزرگش نبین اگر کفتار/در لباس پلنگ میآید
پسرم! ممکن است در راهت/دشمن از دوست بیشتر باشد
گاه دنیا دسیسه میچیند/که پدر قاتل پسر باشد!
تو ولی شک نکن به راه و برو/مرد با درد و رنج مأنوس است
پشت پرهای کوچک گنجشک/قدرت بالهای ققنوس است!
دستهای تو مکر دشمن را/به جهنم حواله خواهد کرد
نفس آتشین این ققنوس/کرکسان را مچاله خواهد کرد!
آسمان فتح میشود وقتی/شوق پرواز در سرت باشد
در مسیر حفاظت از این خاک/مرگ باید برادرت باشد!
شک ندارم به این حقیقت که/تو شبی پرستاره میسازی
و اگر خون سرخ لازم بود/کربلا را دوباره میسازی
مادرت هم رسالتش این است/نگذارد هر آن چه شد باشی
من به تو یاد میدهم که چطور/قهرمان جهان خود باشی
پسرم! قهرمان کوچک من!/نقش خود را درست بازی کن
هر کجا دور، دور خاموشی است/با سکوتت حماسهسازی کن!
دشمن از دستهای کوچک تو/مثل برگ از تگرگ میترسد
تو فقط کوه باش و پابرجا/مرگ تا حدّ مرگ میترسد!
من برای دلیر کوچک خود/تا قیامت چکامه میخوانم
توی گوشت به جای لالایی/بعد از این شاهنامه میخوانم...
ماندن، سنگ بودن است و رفتن، رود بودن
بنگر که سنگ بودن به کجا می رسد جز خاک شدن
و رود بودن به کجا می رود جز دریا شدن . . .
سلام...
ب روزم و منتظر نگاه پرمهرتون
تشریف بیارید خوشحال میشم[گل]