ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
سلام! یکی از دوستان زحمت کشیدن و در قسمت نظرات مربوط به پست "شهید محمد باکری از اول تا آخر" شعر زیبایی رو تقدیم به ساحت نورانی حضرت امام زمان ، روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداه تقدیم کردند که حیفم اومد با وجود سیل نظرات!!! شما بازدید کننده گرامی در نهان خانه بخش نظرات وبلاگ بمونه. آخه میدونید که قسمت نظرات واقعا بازدید کنندش زیاده!!!!
واما شعر...
امشب دلم در عشق تـو فریادها سر میدهد
در گــرد شمـــع قلــب تو پروانهاش پَر میدهد
گریه ز چشمان دلم هر لحظه جاری میشود
مرهــم ز تو بر خــم دل، انگار کــاری میشود
در حلقه عشقت نَفَس در این وجودم میرود
زیرا تمــام عشق من در تو خــلاصه میشود
دنیا ز جـور ظالمان چون شب سیاه و تار شد
آقـا بیا کــز هجـــر تو ایــن دل، دلِ بیمــار شـد
از انتــظــارم خســتهام آقـا دلم بـی تاب شــد
چشمم چو شد خیره به در از خستگی در خواب شد
مُردَم زبس طعـــم جفـــا از این و آن چشیدهام
آقــا بیـــا کــــز ســوز دل درد فـــراوان دیـــدهام
ای کاش میشد لحظهای در نُدبهها میدیدمت
در باغ عشــق این دعا ای کاش میبوییدمت
گر این دل بشکستهام لایـق به دیــدار تو نیست
خونین دل مجنون من در جستجوی عشق کیست
عشقی که بیدل کرده است لیلای من در هستی ام
ای نام تو در هر زبان لبخند و شوق و مستی ام
چــون نیمـــه شعبان رســد دیگر ز آنـم نیســتم
گـم میشــوم در خویشتن آری ندانم کیستم
سجادهام لبریز اشک است و سرم بر سجده گاه
نامت به لب در زمـــزمه با یک نَفـــس لـبریز آه
میسوزم از عشقت ولی فریاد دل را پاسخی ست
حتی به یک لحظه نگو عشق مرا دیدار نیست
گر «یاوری» روزی تو را بــا دیــده ســــر بنگـــرد
زیباترین شعرم به لب از عشق تو جاری شود
من کربلا را برای خود نمی خواهم بلکه برای نسل های بعدی می خواهم.
دانشجوی شهید محسن وزوایی