پشت پرده شبکه اهل بیت؟!!!

پشت پرده شبکه اهل بیت؟!!!

فرهنگی مذهبی- نیازمندی ها - یارانه - و خیلی چیزای جالب دیگه
پشت پرده شبکه اهل بیت؟!!!

پشت پرده شبکه اهل بیت؟!!!

فرهنگی مذهبی- نیازمندی ها - یارانه - و خیلی چیزای جالب دیگه

عاشورا نقش بى ‏همتاى زینب(س)

نقش حضرت زینب (علیها السلام)ازکربلا تا شامدر تاریخ اسلام زنان مؤمن و فداکار بسیارى بودند که با حضور فعّال در صحنه‏هاى حسّاس سیاسىو اجتماعى، مسیر تاریخ را تغییر دادند. از جمله این زنان، حضرت زینب(س) بود که با حضور درنهضت کربلا، مسؤولیت بزرگى را بر عهده گرفت.
به اعتقاد نویسنده، حضرت زینب(س) براى ایفاى مسؤولیت بزرگ پیام رسانى از دوران کودکىتحت تربیت پیشوایان معصوم قرار گرفت و امام حسین(ع) نیز در مسیر حرکت به کربلا، با سخنان وتوصیه‏هایى، خواهرش را آماده‏تر کرد. مقاله در تبیین نقش حضرت زینب در روز عاشورا و نیز پس ازآن در دفاع از جان امام سجاد(ع) و حمایت از زنان و کودکان به تفصیل سخن گفته است و در پایان بهنقش آن حضرت در کوفه و شام و در برابر ابن‏زیاد و یزید به اجمال پرداخته است.

حضور زنان در صحنه اجتماع 

مشارکت و حضور زنان در صحنه‏هاى گوناگون جامعه از مسائلى است که در زمانحاضر پیرامون آن فراوان سخن گفته مى‏شود. اصل حضور بانوان در صحنه اجتماع مسأله‏اىمورد توافق است اما در شرایط و محدوده آن اختلاف است. آنچه در این باره به طور بسیارفشرده و مختصر مى‏توان گفت؛ این است که، هر کار جمعى و گروهى نیازمند افرادى با
تخصص‏ها و مهارت‏هاى گوناگون است که به هر یک از آنان مسئولیتى متناسب با تخصصو مهارتش واگذار شود. به کار گرفتن اعضاى یک مجموعه در کارى بر خلاف تخصص ومهارتش سبب ناکارآمدى آن گروه و به هدر رفتن تلاش آنان خواهد شد. شادابى و نشاط هرجامعه و تربیت نسل جدید در گرو این است که بشر از دو جنس مخالف زن و مرد، باساختمان وجودى و روحیات متفاوت و گوناگون آفریده شوند، و هر یک از آنان متناسب باشرایط جسمى و روحى خود عهده‏دار انجام مسئولیتى گردند. در این صورت است که پیوندخانواده مستحکم مى‏گردد، در پرتو آن به جامعه روح نشاط و شادابى دمیده مى‏شود، وفرزندانى با شخصیت، با ایمان، لایق، نوعدوست، راستگو و درستکار به جامعه تحویلمى‏گردد؛ ولى اگر هر یک از زن و مرد وظیفه‏اى را که جهان تکوین و نظام آفرینش بر اساسشرایط جسمى و روحى به عهده آنان گذاشته، به خوبى انجام ندهند و به کارى دیگر مشغولشوند، بنیان خانواده متزلزل مى‏گردد و در نتیجه جامعه گرفتار اختلال فرهنگى و تربیتىخواهد شد.
وظیفه اصلى زنان و بانوان هر جامعه تربیت و پرورش نسل جدید آن جامعه و گرمنگهداشتن کانون خانواده است؛ از این رو اشتغال به هر کارى که زنان را از انجام این وظیفهخطیر بازدارد، آنان را از رسالت اصلى خود بازداشته است و علاوه بر آنکه زیان‏هاى غیر قابلجبرانى بر جامعه وارد مى‏سازد، زنان را نیز از شخصیت و هویت واقعى خود تهى نموده، بهآنها شخصیت کاذب و دروغین مى‏بخشد؛ چرا که کمال و شخصیت هر انسان در آن است که توانایى‏ها و استعدادهاى خود را به خوبى بشناسد و آنها را به فعلیت برساند. بنابراین یکاصل مهم و اساسى که در مشارکت زنان درصحنه‏هاى گوناگون جامعه باید به آن توجه شوداین است که پذیرش هرگونه مسئولیتى از سوى آنان نباید به وظیفه اصلى آنها که تربیت نسل جدید جامعه و گرم نگهداشتن کانون خانواده است کم‏ترین لطمه و آسیبى وارد سازد.
نکته دیگرى که در مشارکت زنان در صحنه‏هاى گوناگون اجتماعى و سیاسى باید موردتوجه قرار گیرد، حفظ حدود شرعى و حریم عفت، حیا و پاکدامنى و دورنگهداشتن میدانکار و مسئولیت از هرگونه تمتع و بهره‏گیرى‏هاى جنسى است. کشانده شدن مسائل جنسى به صحنه جامعه، علاوه بر آنکه بنیان و اساس خانواده را متزلزل مى‏کند بیش‏ترین و بزرگ‏ترینضربه را به شخصیت و هویت زنان وارد مى‏سازد، و شخصیت آنان را در حدّ ابزار و وسیله‏اى براى کامیابى و کامجویى مردان هوسران و یا وسیله‏اى در جهت منافع مادى دنیاپرستان و مطامع سیاسى سیاستمداران تنزل مى‏دهد.
بنابراین مشارکت زنان وبانوان در صحنه‏هاى گوناگون اجتماعى و سیاسى باید با رعایتکامل و دقیق این دو اصل مهم و اساسى صورت پذیرد.
تاریخ اسلام زنان مؤمن و فداکار بسیارى را سراغ دارد، که علاوه بر انجام مسئولیت ورسالت خود در خانواده و رعایت کامل شئون عفت و پاکدامنى با حضور فعال خود درصحنه‏هاى حساس سیاسى و اجتماعى مسیر تاریخ را تغییر داده‏اند و بدینوسیله نام خود رادر زمره مردان و زنان تاریخ ساز به ثبت رسانده‏اند.
بدون شک زینب کبرا(س) یکى از زنانى است که به عنوان الگو و اسوه براى همه زنان ومردان آزاده، آزادیخواه و ظلم ستیز در همه زمان‏ها مطرح است.
گرچه سخن گفتن از شخصیت حضرت زینب(س) کارى بس دشوار است و از حد توانامثال نگارنده خارج است؛ ولى براى انجام وظیفه و اداى دین خود برآن شدیم تابه طورفشرده و در حدّ توان اندک و ناچیز خود به بررسى حضور سیاسى حضرت زینب(س) درنهضت سیدالشهدا(ع) بپردازیم.

شخصیت حضرت زینب(س) 

پیش از پرداختن به حضور سیاسى حضرت زینب، شایسته است نگاهى گذرا بهشخصیت این بانوى عظیم الشأن بیفکنیم. زینب کبرا(س) تحت تربیت پدر و مادرىهمچون حضرت على(ع) و حضرت فاطمه(س) و با شایستگى و استعداد ذاتى که از آنبهره‏مند بود به مراتب عالى از فضائل و کمالات انسانى دست یافت. او همانند پدر و مادرشجامع همه کمالات و صفات پسندیده بود.
سخنرانى‏هاى او در کوفه و شام خاطره خطبه‏هاى پدرش - امیرمؤمنان(ع) - را در یادهازنده کرد. زینب کبرا(س) یکى از محدثان و راویان حدیث به شمار مى‏آید. و درسنین‏کودکى، در حالى که بیش از پنج یا شش سال از عمرش نمى‏گذشت، خطبه مادرشحضرت زهرا(س) را با آن مضامین بسیار بلند و عالى شنید و پس از آن براى دیگران نقلمى‏کند. عبدالله‏بن‏عباس، شاگرد برجسته حضرت على(ع) و مفسر قرآن کریم، خطبه فدک حضرت زهرا(س) را از زینب نقل مى‏کند و از آن بانوى بزرگ با عنوان «عقیلتنا؛ عاقل و داناىما» یاد مى‏کند.
[1]
زینب(س) از جنبه عبادت در حدّى بود که در دوران اسارت و سخت‏ترین شرایطجسمى و روحى که ممکن است براى یک انسان پیش آید، شب زنده‏دارى و نماز شبش‏ترکنگردید،
[2] در حالى که در شرایطى به مراتب آسان‏تر و سهل‏تر از آن انسان‏هاى معمولى قادر بهحفظ برنامه‏هاى عادى و معمولى زندگى خود نیستند عبادت و اطاعت خدا، حضرتزینب(س) را از مصادیق روشن و بارز این حدیث قدسى قرار داده بود که خداوندمتعال‏مى‏فرماید:
«یابن آدم، انا اقول للشى‏ء کن فیکون، اطعنى فیما امرتک اجعلک تقول للشى‏ء کن فیکون؛
[3]
اى فرزند آدم! من به هر چه بگویم باش، موجود مى‏شود، در آنچه به تو دستور داده‏ام از مناطاعت کن تا ترا آنگونه قرار دهم که هر چیز بگویى باش، موجود شود!»
حضرت زینب(س) نیز بر اثر عبادت و اطاعت خدا به مقامى رسیده بود که از ولایتتکوینى برخوردار بود. روایت شده که آن حضرت پیش از سخنرانى خود در کوفه به مردماشاره کرد، با آن اشاره نفس‏ها در سینه‏ها حبس شد و زنگ‏ها از صدا باز ایستاد.
[4]
و در یک کلام حضرت زینب(س) به حق، زینت پدر، آن شخصیت یگانه تاریخ، بود،همچنان که خداوند این نام را براى او برگزید.
[5]

خاستگاه اجتماعى قیام امام حسین(ع)
 

همانگونه که انسان از نظر جسمى و روحى از حالت سلامتى و بیمارى برخوردار است،جوامع بشرى نیز از این دو حالت برکنار نیستند. جامعه سالم جامعه‏اى است که روح آزادى،آزادیخواهى، نوعدوستى، ظلم ستیزى، کمک به مظلومان و ستمدیدگان و باورهاى دینى برآن حاکم باشد. خرافات و اعتقادات باطل و تخدیرى جایگزین اعتقاداتى نشده باشد که انسانرا از یوغ بندگى و بردگى هواهاى نفسانى و قدرت‏هاى خارجى مى‏رهاند!. جامعه سالمجامعه‏اى است که اگر آثار ظلم و فساد در دستگاه رهبرى و حکومت مشاهده گردد همهاعضاى آن جامعه براى اصلاح آن بسیج شوند. در مقابل جامعه بیمار، جامعه‏اى است که روحتسلیم، ظلم پذیرى، بى تفاوتى نسبت به سرنوشت همنوعان بر آن حاکم گردد. در برابراعمال خلاف و ظلم و فساد حاکمان و رهبران خودهیچ واکنشى نشان داده نشود. جامعه بیمارجامعه‏اى است که مذهب و اعتقادات مذهبى در خدمت منافع حاکمان به کار گرفته شود.جامعه بیمار جامعه‏اى است که بر اساس اعتقادات تحریف شده و ناصحیح مذهبى مردم را بهظلم پذیرى، سکوت و تسلیم دعوت کند.
بیمارى‏هاى جوامع از شدت و ضعف برخوردار است. گاهى بیمارى جامعه در حدّىاست که با هشدار مصلحان، مردم از خواب غفلت بیدار مى‏شوند، و به حرکت در مى‏آیند.زمانى حال جامعه آن چنان رو به وخامت مى‏نهد که نیازمند تزریق خون براى به حرکتدرآمدن است. در این شرایط باید گروهى فداکار و از جان گذشته خون خود را به جامعه اهداکنند، تاجامعه بهبودى خود را باز یابد. ولى گاهى حال جامعه به حدّى از وخامت مى‏رسد، کهدچار ایست قلبى مى‏شود و تزریق خون نیز سودى به حال آن نخواهد داشت. براى نجاتجامعه در چنین شرایطى باید شوک ناگهانى بر پیکر آن وارد گردد.
وضع اجتماع مسلمانان در زمان یزید به همین صورت بود. معاویه در طى دورانحکومت خود مسلمانان را آن چنان زبون و ذلیل کرده بود که در برابر اعمال خلاف او وعمالش صداى انتقاد و اعتراضى شنیده نمى‏شد. مسلمانانى که پس از رحلت پیامبراکرم(ص) بر اثر تعالیم و تربیت آن حضرت آن چنان در برابر اعمال خلاف خلفا حساسیتداشتند، که در برابر کوچک‏ترین عمل خلافى صدا را به اعتراض بلند مى‏کردند - در زمانمعاویه به گونه‏اى تسلیم، مطیع و سازشکار شدند، که پس از مرگ معاویه، یزید - آن عنصرفاسد و فاجر - به راحتى بر اوضاع کشور اسلامى مسلط شد و صداى اعتراضى از مسلمانانشنیده نشد. مسلمانان بگونه‏اى بودند که وقتى:
«عمر - در وقتى که خلیفه بود - گفت که من اگر چنانچه خلافى کردم به من مثلاً بگویید و چهبکنید. یک عربى شمشیرش را کشید گفت ما با این مقابل تو مى‏ایستیم. اگر تو بخواهى خلافبکنى، ما با این شمشیر مقابلت مى‏ایستیم.»
[6]
جامعه در زمان یزید آن چنان سازشکار، تسلیم، ذلیل و زبون شده بود، که جز تعدادمعدودى یاران امام حسین(ع) همه آن حضرت را به سکوت و سازش فرا مى‏خواندند. وضعجامعه در زمان امام حسین(ع) به گونه‏اى بود که نه تنها هشدار و نصیحت در آن مؤثر نبود،بلکه شهادت شخصیتى مانند امام حسین(ع) به تنهایى نیز قادر نبود، مردم را از خواب غفلتبیدار کند، همچنان که شهادت برادر بزرگوارش امام مجتبى(ع) آنگونه که باید نتوانستجامعه را به حرکت درآورد. ادامه چنین وضعى قطعاً نابودى اسلام را به دنبال داشت.

ابتکار امام حسین(ع) براى اصلاح جامعه
 

در چنین اوضاع و شرایطى امام حسین(ع) با برخوردارى از دانش خاص الهى براىاصلاح جامعه، برنامه بسیار دقیق و منظمى طرح ریزى کرد، که نه تنها توانست جامعه آن روز
را از خطر مرگ حتمى معنوى و فرهنگى نجات بخشد، بلکه براى همیشه به جوامع بشرىقدرت و نیرویى بخشید تا بتوانند در مقابل ظلم و ستم و اعمال خلاف از خود حساسیتنشان دهند. آن حضرت به گونه‏اى برنامه ریزى کرد که یاد و خاطره او همواره در میانانسان‏ها زنده و جاوید باشد، و همین امر مانع بى تفاوتى، ظلم‏پذیرى و تحریف دین در میانمسلمانان مى‏شود، و به همین دلیل است که قیام امام حسین(ع) تضمین کننده بقاى اسلام وبیدارى مسلمانان است.
امام حسین(ع) براى تحقق بخشیدن به این هدف، نهضت و قیام خود را در دو مرحلهبرنامه‏ریزى کرد. مرحله نخست، مرحله خون، قیام و شهادت و مرحله دوم مرحله پیامرسانى، بیدارگرى، زنده نگهداشتن یاد و خاطره نهضت بود. مسئولیت مرحله نخستنهضت بر دوش مردان فداکار و از جان گذشته‏اى بود که با تمام هستى خود در برابر ظلم وبیداد و انحراف ایستادگى کردند و در این راه به شهادت رسیدند. ولى مسئولیت بخش دومنهضت و قیام از عهده مردان خارج بود. چرا که یزید و یزیدیان را تصمیم بر آن بود که در روزعاشورا هیچ مردى را زنده نگذارند.
پس از شهادت امام حسین(ع) هنگامى که یورش وحشیانه سپاه عمر سعد براى غارتخیمه‏ها آغاز شد، شمر به خیمه امام سجاد(ع) وارد شد و با کشیدن شمشیر قصد جان امام رانمود. ولى عمر سعد دستانش را گرفت و گفت: «آیا از کشتن این جوان بیمار شرم ندارى؟»
شمر گفت: «دستور از امیر عبیدالله بن زیاد رسیده که همه فرزندان حسین رابکشم.»سرانجام عمر سعد با تلاش و کوشش بسیار توانست شمر را از انجام این جنایتمنصرف سازد.
[7]
امام حسین(ع) مسئولیت بخش دوم قیام را به زنان و کودکان خود واگذار کرد و رهبرىآن را به خواهرش زینب سپرد.
محمد حنفیه شب حرکت امام حسین(ع) از مکه به سوى عراق خدمت آن حضرترسید، و از او درخواست نمود که به کوفه حرکت نکند. امام(ع) وعده داد که در باره پیشنهاداو بیندیشد. ولى ناگهان هنگام صبح به محمد حنفیه خبر رسید که امام(ع) به سوى عراقحرکت کرده است. و با شنیدن این خبر به سرعت خود را به امام (ع) رساند، افسار شترش راگرفت و گفت: «اى برادر! مگر به من قول ندادى که در باره پیشنهادم بیندیشى؟»
امام(ع) فرمود: «دیشب پس از آنکه از تو جدا شدم، رسول الله را در خواب دیدم که به من فرمود: «اى حسین! بیرون رو!، زیرا خداوند خواسته است ترا کشته ببیند!»
محمد حنفیه گفت: «تو که با این حالت مى‏روى، چرا زنان را همراه خود مى‏برى؟»
امام حسین(ع) فرمود: پیامبر اکرم(ص) به من فرمود: «خداوند خواسته است که اینها رااسیر بنگرد!»
[8]

پی نوشت ها :
 

[1]. ابوالفرج اصفهانى، مقاتل الطالبیین، منشورات اعلمى، چاپ دوم، سال 1408ه'.ق، ص‏95.
[2]. ذبیح الله محلاتى، ریاحین الشریعه، دارالکتب الاسلامیة، ج‏3، ص‏62.
[3]. علامه مجلسى، بحارالانوار، ج‏93، ص‏376.
[4]. علامه مجلسى، بحارالانوار، ج‏45، ص‏108، 162، 165.
[5]. ذبیح الله محلاتى، همان، ج‏3، ص‏38.
[6]. امام خمینى، صحیفه امام، ج‏10، ص‏110.
[7]. محدث قمى، نفس المهموم، مکتبة بصیرتى، سال 1405ه'.ق. ص‏379.
[8]. سید بن طاووس، اللهوف فى قتلى الطفوف، منشورات المطبعة الحیدریة فى النجف، 1369 ه' ق، ص‏ 27 و 28.

منابع: فصلنامه حکومت اسلامی شماره 26 

          راسخون

نظرات 1 + ارسال نظر
خودت میدونی :دی پنج‌شنبه 13 بهمن 1390 ساعت 01:53 ق.ظ http://chockboon.mihanblog.com

سلام ... چطووووووووووووووووووووری ...!

میگُـمــَ ما سی برنامه بهجون یه فلشی میخاسیم ...
اول گفتیم عکسا سیت آپلود کنیم تا خودت دُرُس کنی .... آما بعدش تصمیمون عوض شد ...

حال بیریم سر اصل مطلب ...:
میخیم ای فلاشو طوری طراحی بشه که مثل یه گالری عکسی بشه ... عکساش خودمون اینجا مِلیم روش ...
فقط میخیم تو سیمون طراحیش کنی و فایل fla رو سیمون بفرسی ...
باید طوری طراحی بشه که عکسا همیتو رد بشن مثل فیلم دوربین عکاسی ... ولی وقتی موس رفت روش وایسن بشن ... وقتی وویسیدن ... حالا میخیم بعد ووسیدن روشون کلیلک کنیم تا عکسا فول اسکرین بشن ...
اصلا میفهمی چی میگم ...؟
چه قدر خنگی ...؟

حال بزار تا یه طور دیه سیت بگم ...:
عکسا اَ یه طرف صحنه حرکت میکنن البته به طور پیوسته ... ولی وقتی موس میوِری روشون وایمیسن ... و وقتی روشون کلیک میکنی بزرگ میشن ...!(دیه بهتر اینه نیمیتونم توضیح بدم....!)

رُسی آمار وبلاگت که هنو خیلی مونده تا به برسه .... یعنی هنو بِچِشی که اَ ما برسی ...!
تو نظرات هم ننوشتم تا حالت گرفته بشه ...

خو ای فهمیدی و تونوسی درست کنی خور بده ...!

حالا 10 دِقه مونده به سات 2 ـِـ ...
همی حالا سیت دارم پیام میدم ... تا فردایه جواب میخام ...

شبت بخبر...

خیال کردی کسی سیت نظر ناشته ....نه ... دیه مویوم ... ها ها ها ها ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد